جوک ها و لطیفه های جالب و خنده دار
بازدید : 3014
جوک ها و لطیفه های جالب و خنده دار
دیشب جاتون خالی داشتم یه لواشک ترش وخوشمزه میخوردم
انداختمش تو رب انار اینقد ملچ ملوچ کردم
یه تیکه ترشش رفت لای دندونم خیلی ترش بود
بعدش یه آلوچه ترش نمک زدم شور شد خیلی ملس و خوشمزه شد
مدیونید اگه فکر کنید خواستم دهنتونو آب بندازم … خخخخ
««««« جوک ها و لطیفه های جالب و خنده دار »»»»»
زنگ خونه رو دیشب ساعت 3 زدن…
برداشتم میگم : کیه؟
یکی بلند داد زد : حااااااااااااامد پهلااااااااااااانه
««««« جوک ها و لطیفه های جالب و خنده دار »»»»»
گوشیه مخاطب خاصم گرفتم رفتم تو مخاطبینش گفتم رضا کیه گفت دوست اجتماعی
گفتم جواد کیه گفت همکلاسی کلاس زبانم، گفتم علی کیه گفت حکم داداشمو داره
گفتم سعید کیه گفت آدم یه همکلاسی که نداره
گفتم آرزو کیه؟
گفت: تویی گذاشتم مادرم شک نکنه
««««« جوک ها و لطیفه های جالب و خنده دار »»»»»
جوک
تو رو آرزو نکردم
.
.
.
این یعنی نهایت عقل
خیلی چیزا هست تو دنیا که نباید آرزو کرد
««««« جوک ها و لطیفه های جالب و خنده دار »»»»»
ﺭﻓﺘﻢ ﺩﮐﺘﺮ ﻣﯽ ﮔﻢ ﺳِﻜﺴﻜﻪ ﺍﻡ ﺑﻨﺪ ﻧﻤﯽ ﯾﺎﺩ !
ﻧﺎﻣﺮﺩ ﯾﻚ ﺩﺧﺘﺮ ﺑﺪﻭﻥ ﺁﺭﺍﯾﺶ ﻧﺸﻮﻧﻢ ﺩﺍﺩ !
ﺍﺯ ﺗﺮﺱ ﺳِﮑﺴﻜﻪ ﺍﻡ ﺑﻨﺪ ﺍﻭﻣﺪ
ﺍﻣﺎ ﺍﻻﻥ ﺍﺯ ﺗﺮﺱ ﺧﻮﺍﺑﻢ ﻧﻤﯽ ﺑﺮﻩ !
««««« جوک ها و لطیفه های جالب و خنده دار »»»»»
یک معمای خیلی جالب
سه تا بچه تو خونه بودن
اولی عشق نام داشت
دومی محبت نام داشت
و سومی دوستت دارم بود
یک روز پدرشان عشق و محبت را به بازار برد
حالا بگو کی خونه مونده؟
نشنیدم بازم بگو؟
واقعاً؟!
««««« جوک ها و لطیفه های جالب و خنده دار »»»»»
ﻛﺎﺵ ﻣﻴﺸﺪ ﻭﻗﺘﻲ مخاطب خاصت ﺧﻴﻠﻲ خوب ﻮ ﻣﻬﺮﺑﻮﻥ و خوش اخلاق ﺷﺪﻩ
.
.
.
ﺑﻬﺶ ﺗﺎﻓﺖ ﺑﺰﻧﻲ ﻫﻤﻮﻧﺠﻮﺭ بمونه…
««««« جوک ها و لطیفه های جالب و خنده دار »»»»»
به مامیم میگم : شام چی داریم؟
میگه : آنچه گذشت
میگم :غذای جدیده؟
میگه : عارع
میگم : خو حالا چیا داره توش، واسه سلامتی خوبه؟
میگه : هرچی تو این هفته پختمو کوفت نکردی قاطی کردم
دو تا تخم مرغم زدم و مث کتلت سرخش کردم!
اگه اینم کوفت نکنی فردا شب پس از سالها داریم
««««« جوک ها و لطیفه های جالب و خنده دار »»»»»
من هروقت خیلی خوشحال میشم
وسطش یکم فک میکنم ببینم کجای کار میلنگه که من انقدر خوشحالم؟
اصولا باید یه ضدحالی باشه توش نمیشه همینجوری که
««««« جوک ها و لطیفه های جالب و خنده دار »»»»»
پسرک توی تاکسی یِ شکلات درآورد و خورد
و بعد یکی دیگه پشت بندش یکی دیگه مردی که کنارش نشسته بود گفت :
این همه شکلات برای دندونات مضره
پسرک جواب داد :
بابا بزرگم 135 سال عمر کرد ، مرد گفت : با شکلات ؟
پسرک گفت : نه !
بابا بزرگم فقط سرش تو کار خودش بود نه دیگران
««««« جوک ها و لطیفه های جالب و خنده دار »»»»»
ﻣﺮﺩﯼ ﺗﺨﻢ ﻋﻘﺎﺑﯽ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩ
ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻻﻧﻪ ﻣﺮﻍ ﻫﺎﯾﺶ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﻋﻘﺎﺏ ﮐﻪ ﺑﺰﺭﮒ ﺗﺮ ﺷﺪ
ﺟﻮﺟﻪ ﻣﺮﻍ ﻫﺎ ﺭﻭ ﺧﻮﺭﺩ ﻭ ﮐﻤﯽ ﺑﻌﺪ ﺧﻮﺩ ﻣﺮﻍ ﻫﺎ ﺭﻭ ﻫﻢ ﺧﻮﺭﺩ
ﺳﭙﺲ ﭘﺮ ﮐﺸﯿﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺭﻓﺖ
.
.
.
ﻫﻢ ﺑﻪ ﺭﯾﺶ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﺧﻨﺪﯾﺪ ﻭ ﻫﻢ ﮔﻨﺪ ﺯﺩ ﺑﻪ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺁﻣﻮﺯﻧﺪﻩ ﻣﺎ !
««««« جوک ها و لطیفه های جالب و خنده دار »»»»»
من میگم عشقم؟
.
.
.
شماها بگین جونم
الکی مثلن …. خخخخ
بذارید حال کنم خدایی
عروسیتون جبران میکنم
عشقمممممممممممم؟
بگید دیگه !!!