داستان کوتاه یک زندگی در خطر بود ( آبراهام لینکلن )

داستان کوتاه یک زندگی در خطر بود ( آبراهام لینکلن )

داستان کوتاه یک زندگی در خطر بود ( آبراهام لینکلن )
بازدید : 2856

داستان کوتاه یک زندگی در خطر بود ( آبراهام لینکلن )

داستان کوتاه یک زندگی در خطر بود ( آبراهام لینکلن ) , داستان های آبراهام لینکلن

آبراهام لینکلن در وسط جلسه سنا بود که بچه خوکی در جوی آب گرفتار شد

از جلسه بیرون دوید و گفت : فعلا بحث را چند دقیقه نگه دارید، زود برمی گردم

این کاری عجیب بود

شاید پارلمان آمریکا هرگز به چنین دلیلی متوقف نشده بود

او دوید تا آن بچه خوک را آزاد کند!

لباس هایش تمامن گلی شده بود

آبراهام لینکلن آن  بچه خوک را از آن جوی نجات داد و سپس به جلسه برگشت

مردم پرسیدند : این چه کاری بود کردی؟

چرا جلسه را نگه داشتی و با چنین عجله ای بیرون دویدی؟

او پاسخ داد : یک زندگی در خطر بود …



نویسنده :
تاریخ : چهار شنبه 16 مهر 1393 ساعت : 15:31
مطالب مرتبط
    نظرات
    برای دیدن نظرات بیشتر روی شماره صفحات در زیر کلیک کنید
    نام
    آدرس ایمیل
    وب سایت/بلاگ
    :) :( ;) :D
    ;)) :X :? :P
    :* =(( :O };-
    :B /:) =DD :S
    -) :-(( :-| :-))
    نظر خصوصی

     کد را وارد نمایید:

    آپلود عکس دلخواه:

     کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید