حکایت ملوک بی انصاف و پارسا از گلستان سعدی
بازدید : 2521
بازدید : 2521
حکایت 12 از باب اول در سیرت پادشاهان از گلستان سعدی
یکی از ملوک بی انصاف ، پارسایی را پرسید:
از عبادت ها کدام فاضل تر است؟
گفت:
تو را خواب نیمروز ، تا در آن ، یک نَفَس خَلق را نیازاری !
ظالمی را خفته دیدم نیمروز
گفتم این فتنه است خوابش برده بِه
و آن که خوابش بهتر از بیداری است
آن چنان ، بَد زندگانی ، مُرده بِه