خنده دار
بازدید : 3990
جوک های خنده دار تیر ۹۲
دیشب سوار پورشه ام شده بودم
و توخیابون دور میزدم باهاش
یهو یکی پرید جلو ماشین تا خواستم ترمز کنم
پام گرفت به لحاف و پاره شد!
::
::
ﺍﻭﻟﻴﻦ ﻛﺎﺭﻯ ﻛﻪ ﺗﻮ ﺑﭽﮕﻰ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺧﻮﺩﻡ ﻳﺎﺩ ﺑﮕﻴﺮﻡ
ﻧﺎﺧﻦ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﺑﻮﺩ، ﭼﻮﻥ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺑﻨﺪ ﺍﻭﻝ ﺍﻧﮕﺸﺘﻢ ﺟﺰﺀ
ﻧﺎﺧﻦ ﺣﺴﺎﺏ ﻣﻰ ﻛﺮﺩ:|
::
::
بدترین چیز اون خنده ی اجباری برای حفظ آبرو بعد از یه زمین خوردن وحشتناکه…
::
::
پسره ﺑﻪ ﺑﺎﺑﺎﺵ ﻣﯿﮕﻪ :
ﭘﻨﺞ ﻫﺰﺍﺭ ﺗﻮﻣﻦ ﺑﺪﻩ
ﺑﺎﺑﺎﺵ ﻣﯿﮕﻪ ﭼﯽ ؟
ﭼﻬﺎﺭ ﻫﺰﺍﺭ ﺗﻮﻣﻦ !
ﺳﻪ ﻫﺰﺍﺭ ﺗﻮﻣﻦ ﻣﯿﺨﻮﺍﯼ ﻭﺍﺳﻪ ﭼﯽ ؟
ﺑﭽﻪ ﻫﺎﯼ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﻭﺯﯼ ﺩﻭ ﻫﺰﺍﺭ ﺗﻮﻣﻦ ﻣﯿﮕﯿﺮﻥ
ﺑﺎ ﻫﻤﻮﻥ ﻫﺰﺍﺭ ﺗﻮﻣﻦ ﮐﻨﺎﺭ ﻣﯿﺎﻥ
ﺍﻭﻧﻮﻗﺖ ﺗﻮ ﺍﺯ ﻣﻦ ﭘﻮﻧﺼﺪ ﺗﻮﻣﻦ ﻣﯿﺨﻮﺍﯼ ؟
ﺑﺎﺑﺎﯼ ﻣﻦ ﺳﯿﺼﺪ ﺗﻮﻣﻦ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻧﻤﯿﺪﺍﺩ ﮐﻪ
ﻣﻦ ﺑﺨﻮﺍﻡ ﺩﻭﯾﺴﺖ ﺗﻮﻣﻦ ﺑﺪﻡ !
ﺑﯿﺎ ﺣﺎﻻ ﺍﯾﻦ ﺻﺪ ﺗﻮﻣﻦ ﺭﻭ ﺑﮕﯿﺮ
ﭘﺴﺮﻩ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩ ﺩﯾﺪ
ﭘﻨﺠﺎﻩ ﺗﻮﻣﻨﯿﻪ ! :دی
::
::
دقت کردین وقتی مهمون میاد
آشغال ریزه های روی قالی چقدر به چشم میان و بزرگ میشن؟!
اصلا میان جلو سلام واحوالپرسی میکنن
::
::
تو خونه ما هرگز نرسیدن بهتر از دیر رسیدنه
دیر که میشه لامصب بابام با شاتگان، مامانم با اره برقی انتظارمو میکشن !
::
::
رفتم الکتریکی محلمون گفتم: زنگ درمون خرابه
یاروگفت: برو میام درست میکنم
هرچی منتظر شدم نیومد
رفتم مغازش میگم چرا نیومدی؟
میگه اومدم هر چی زنگ زدم هیچکس درو باز نکرد
::
::
نشستم قلک دلمو شکوندم،تهش همش چند تا دلخوشی بود )
::
::
دقت کردین !؟
این منبع موثق دهن لق ترین آدمیه که تا الان دیدم :دی
::
::
اعتراف می کنم:
زمان بچگی وقتی برق می رفت روی زنگ همه همسایه ها چسب نواری می چسبوندیم
حالا شما زمان اومدن برق رو تصور کنین!
::
::
واسه فلش در میذارن که آدم گمش کنه
وگرنه چه خاصیتی داره !؟
::
::
ﻧﻤﺮﻩ ٢٠ ﻛﻼﺳﻮ: ﻧﻤﻴﺨﻮﺍﻡ!
ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﻫﻮﺷﻮ ﺣﻮﺍﺳﻮ: ﻧﻤﻴﺨﻮﺍﻡ!
ﺩﺧﺘﺮ ﺧﻮﺷﮕﻞ ﺷﻬﺮ ﭘﺮﻳﺎ
ﺍﻭﻥ ﻛﻪ ﺟﺎﺵ ﺗﻮ ﻗﺼﻪ ﻫﺎﺳﻮ
ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺩﻭﺗﺎ ﻟُﺪﻓﻦ )
::
::
امشب سر به موضوع الکی که حق با من بود با بابام حرفم شد
بابام هم میخواست معذرت خواهی کنه
هم غرورش نمیذاشت
طی یه حرکت انقلابی رفت کولر و روشن کرد !
::
::
یه خانم دارم ماااااااااااااااااااااااااااااااااه
دست پخت عالی ، کدبانو ، پر احساس ، زیبا …
حجابش که ۲۰ اِ …
خوش اخلاق و اهل فکر و …
خلاصه کم از خانمی هیچی کم نداره …
فقط مشکل اینه که :
دقیقاً نمی دونم کیه و کجاست …
ولی عاشقشم ، خدا حفظش کنه
::
::
لعنت به اون پشه ای که همه جارو ول میکنه
مستقیم میره تو سوراخ بینی دستی میکشه دور میزنه میاد بیرون
اینا از بن لادنم وحشی ترن !
::
::
خیلی جالبه
مانیتورمو تمیز کردم
انگارهمتون رفتید حموم !
::
::
بعضیام هستن فک می کنن کین ، نه عموو !
من اسم تورو که می شنوم یه هفته بد شانسی میارم
چه برسه بخوام در موردت حرف بزنم !
::
::
آیا می دانید زبان ایرانی مختصرترین زبان دنیاست؟
مثال: معال جمله ی «میری سریع این کار رو انجام میدی و برمیگردی» یک کلمه است.
«اومدیا»!
::
::
میدونین چرا باباها تو زمستون گرمشونه تو تابستونم سردشونه !؟
اگه شماهم یه بار برین قبض ها رو پرداخت کنین
کل تنظیمات بدنتون بهم میخوره )
::
::
ما یه بار دعوامون شد پسره با موتور افتاد دنبالمون
با دمپایی ابری میزد شیشه ماشین رو بشکونه
::
::
یارو میره دکتر دستشو محکم تکون میده
میگه آقای دکتر من اینجوری میکنم درد میگیره ، دکتره میگه نکن !
::
::
آدم باس یه رفیق داشته باشه ، شبای امتحان بزنگه بهش بگه :
چند صفحه خوندی؟
اونم بگه :چیووووو؟؟؟؟
تا یه کم دلش گرم شه!
::
::
پسرداییم تا حالا لب به سیگار و قلیون نزده
بعد از اینکه تو عشقش شکست خورده
رفته الکترو اسموک (Electro Smoke) خریده میکشه!
آخه آدم انــــــقدرررر هـمـوژنـیـزه؟! :•|
::
::
شماهم وقتی میخواید ببینید یکی خوابه و داره نفس میکشه یا نه
به جای اینکه صداش کنید
نگاه شکمش میکنید ببینید بالا و پایین میشه یا فقط من اینجوریم !؟
::
::
دیدید این فیلمارو که بچه گم میشه وقتی پدر مادرش پیداش میکنن
نیم ساعت تو بغل همدیگه گریه میکنن
والا ما که بچه بودیم گم که میشدیم
بعد از اینکه پیدامون میکردن نیم ساعت کتک میخوردیم
::
::
یارو تو باشگاه یه ساعت پیدا میکنه میگه : این ساعت آبی زیمنس مال کیه ؟
یه آقایی میگه مال منه
غضنفر میگه نشونی شو بده. یارو میگه :آبی زیمنس !
میگه : دهه ! اینا رو که خودم گفتم داداش ! تو اصلا بگو ساعت چنده؟!
::
::
ﺑﺎ ﯾﮑﯽ ﺁﺷﻨﺎ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩم
ﭘﺮﺳﯿﺪ : ﺭﺍﺳﺘﯽ ﻣﺘﻮﻟﺪ ﭼﻪ ﻣﺎﻫﯽ هستی ؟؟
ﻣﻦ : خرداد ^-^
ﺭﻓﺖ
ﮔﻔﺘﻢ : ﮐﺠﺎ ﻣﯿﺮﯼ ؟
ﮔﻔﺖ : ﻣﻦ ﻟﯿﺎﻗﺘﺘﻮ ﻧﺪﺍﺭﻡ
ﯾﻪ ﻫﻤﭽﯿﻦ ﺁﺩﻣﺎﯾﯽ ﻫﺴﺘﯿﻢ ﻣﺎ ﻣﺘﻮﻟﺪﯾﻦ خرداد ! ^-^
::
::
با کلی شوق و ذوق رفتم خونه ، می گم پدر جان استادمون گفت
بین همه ی کلاس ها، من بالاترین نمره رو گرفتم. می گه: ببین دیگه بقیه چقدر خنگن